هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

حشرات اجتماعی، به ویژه مورچهها، موریانهها و زنبورهای زرد، آفات جدی محیط های شهری هستند. آنها مسئول آسیب گسترده به سازهها، انتقال مکانیکی ارگانیسمهای بیماریزا، نیش زدن و گاز گرفتن انسانها و حیوانات خانگی و تغییر اکوسیستمهای شهری هستند. با افزایش شهرنشینی و گسترش تجارت ، برخی از گونههای مهاجم به مراکز شهری در سراسر جهان گسترش یافتهاند.
تنوع گسترده مورچهها و توانایی گونههای مورچه ولگرد در بهرهبرداری از زیستگاههای انسان، آنها را به آفات جدی شهری تبدیل میکند. از 14122 گونه شناسایی شده، تقریباً 40 تا 50 گونه به آفات شهری تبدیل شد ه اند. دو گونه مورچه ولگرد مهاجم، مورچه آرژانتینی، Linepithema humile (Mayr) و مورچه فرعون، Monomorium pharaonis (L.)، در مراکز شهری در سراسر جهان یافت میشوند.
شهرنشینی ویژگیهای زیستگاه های کوچک را تغییر میدهد و منجر به سادهسازی جوامع مورچهها و گروههایی از گونههای رقابتی، از جمله مورچههای ولگرد میشود.
جنگلهای حومه شهر از تنوع بیشتری از گونههای مورچه، از جمله مورچه بیدندان را دارند. این امر ممکن است تا حدودی افزایش شیوع مورچه بیدندان در جوامع شهری را توضیح دهد. اکثریت قریب به اتفاق مورچهها (95٪) در مناطق مسکونی و 90٪ در فضای باز جمعآوری میشوند. افزایش شهرنشینی منجر به کاهش تنوع مورچهها میشود. فعالیتهای انسانی و نه تهاجم بیولوژیکی ممکن است عامل اصلی تأثیرگذار بر جوامع مورچههای بومی باشد. تعداد گونههای مهاجم گزارششده در مراکز شهری در سالهای اخیر به طرز چشمگیری افزایش یافته است.
اهمیت اقتصادی و پزشکی
مورچهها با تخریب مصالح ساختمانی، نیش زدن و گاز گرفتن انسانها و حیوانات خانگی، آلوده کردن غذاها و انتقال مکانیکی عوامل بیماریزا بر ساکنان شهری تأثیر میگذارند. در نروژ، تقریباً 1.5 میلیون دلار در سال 2007 برای کنترل مورچههای نجار هزینه شده است. در جنوب کالیفرنیا، تقریباً 20٪ از صاحبان خانه گزارش میدهند که برای کنترل مورچههای خود، یک متخصص کنترل آفات استخدام میکنند و سالانه بین 300 تا 424 دلار هزینه میکنند. تخمینها نشان میدهد که خسارات سالانه ناشی از S. invicta از 87 تا 150 دلار برای هر خانوار در ایالات متحده متغیر است. در نیوزیلند، هزینههای کنترل L. humile برای سالهای 2009-2010 حدود 1 میلیون دلار تخمین زده شده است.
گونه هایی از مورچه ها به عنوان ناقل مکانیکی باکتریهای بیماریزا شناخته شده است . در بیمارستانهای برزیل، T. melanocephalum، P. longicornis و M. pharaonis حامل 21 گونه باکتری از جمله استافیلوکوکوس، استرپتوکوکوس و کلبسیلا پنومونیه پنومونیه بودند؛ بسیاری از سویهها در برابر داروهای ضد میکروبی مقاوم بودند. پنج گونه مورچه جمعآوریشده از خانهها و آشپزخانههای صنعتی به قارچهایی از جمله یک سویه آلفاتوکسیژنیک آسپرژیلوس فلاووس آلوده بودند. هفتاد و پنج درصد از مورچههای جمعآوریشده از بیمارستانها حامل قارچهای موجود در هوا و مخمر کاندیدا بودند و 85 درصد به قارچ آسپرژیلوس آلوده بودند. نیش گونههای مختلف مورچههای آتشین در مکانهایی که آلودگی رخ میدهد، بهویژه در مراکز مراقبت از سالمندان، شایع است. مورچهها معمولاً با آنافیلاکسی مرتبط نیستند، اما تعداد گونههایی که گزارش شده باعث فوریتهای پزشکی میشوند، در حال افزایش است .
مورچهها منبع آلرژنهای هوایی هستند. آنتیژنهای مورچه فرعون در 32.1٪ از خانههای کرهای یافت شد و 11.5٪ از ساکنان از نظر IgE اختصاصی مورچه فرعون مثبت بودند. مورچه فرعون همچنین منبع مهمی از آلرژنهای هوایی است که باعث آسم برونش میشوند.
استراتژیهای کنترلی
کنترل مورچهها در محیطهای شهری معمولاً حول استفاده از طعمهها و روشهای کنترل محیطی تکامل یافته است
طعمهها:
طعمهها یک روش ایدهآل برای کنترل مورچهها هستند زیرا از رفتار جستجوی غذا و تعاملات اجتماعی آنها بهره میبرند . چهار ویژگی مهم یک ماده فعال بخ عنوان طعمه برای مورچه ها عبارتند از: (الف) سمیت تأخیری (ب) در حداقل 10 برابر غلظتها مؤثر است، (ج) دافع نیست، و (د) میتوان آن را با غذاها و حاملها فرموله کرد. در حالت ایدهآل، باید فقط برای مورچه آفت هدف جذاب باشد. سمیت تأخیری به صورت مرگ و میر کمتر از 15٪ پس از قرار گرفتن در معرض در مدت 24 ساعت و مرگ و میر بیش از 89٪ در پایان آزمایش تعریف شده است. این تعریف اولیه نیاز به بازنگری دارد تا طعمههای جدیدتر و سریعتری مانند ایندوکساکارب، متافلومیزون، اسپینوساد و تیامتوکسام را در خود جای دهد. با این حال، فرضیه اساسی مبنی بر اینکه طعمههای سمی باید به اندازه کافی آهسته عمل کنند تا رفتارهای اجتماعی را مختل یا مهار نکنند، در همه تعاریف مشترک است.
طعمههای فرموله شده با روغن سویا به طور گسترده توسط بسیاری از مورچههای آفتزا متعلق به زیرخانواده Myrmicinae مورد پذیرش قرار می گیرند، و گونههای متعلق به زیرخانواده Dolichoderinae از آنها اجتناب میکنند. فرمولاسیونهای طعمه با روغن سویا و ایندوکساکارب، M. pharaonis را به مدت 3 هفته و S. invicta و Pogonomyrmex barbatus (F. Smith) را به مدت 7 هفته کنترل کردند . بلغور ذرت بدون چربی با روغن سویا حاوی ایندوکساکارب و متافلومیزون، کاهش قابل توجه و سریعتری در کلنی فعال S. invicta نسبت به هیدرامتیلنون به تنهایی ایجاد کرد. با این حال، برخی از این طعمههای پراکنده بر گونههای مورچه غیر هدف تأثیر گذاشتند. بسیاری از مورچههای دولیکودرین و برخی از مورچههای فورمیسیین کربوهیدراتها را ترجیح میدهند و به راحتی از طعمههای مایع تغذیه میکنند. محلولهای ساکارز حاوی فیپرونیل، ایندوکساکارب و اسید بوریک، کاهش بیش از ۹۰ درصدی A. gracilipes را فراهم کردند.
یکی از چالشهای بکارگیری روش های طعمه گذاری ، توسعه استراتژیهای کنترلی مقرونبهصرفه است. اینکه آیا از آنها در خدمات معمول مدیریت آفات استفاده میشود یا خیر، به گونه آفت مورد نظر بستگی دارد. طعمهگذاری با فرمولاسیونهای ساکارز مایع 0.001٪ تیامتوکسام، کنترل را مشابه اسپریهای فیپرونیل فراهم کرد، اما هزینهها را تقریباً 40٪ افزایش داد.
سمپاشیهای محیطی:
سمپاشیهای محیطی و ایجاد موانع در اطراف سازهها در مقابل مورچه ها در طول 60 سال گذشته به دلیل تغییرات نظارتی و مواد شیمیایی جدید تکامل یافتهاند.
سمپاشیهای محیطی به عنوان موانعی برای جلوگیری از دسترسی به سازهها با کشتن مورچهها، دفع مورچهها یا هر دو در نظر گرفته میشدند. با این حال، تحقیقات نشان میدهد که حشرهکشهای سریعالاثر مانند پیرتروئیدها از ایجاد مسیر توسط مورچهها در سراسر موانع سمپاشی شده جلوگیری میکنند.
استفاده از موانع سریعالاثر میتواند منجر به به دام افتادن مورچهها در داخل موانع و سازهها می شود.
برخی از سموم با سمیت تأخیری انتقال افقی سم به سایر اعضا کلنی را از طریق تماس و نکروفورز را فراهم می کنند. فیپرونیل به مدت 4 هفته یا بیشتر، کاهش بسیار خوبی در تعدادی از گونهها ایجاد کرد. اثربخشی آنها به دلیل سمیت کند فیپرونیل و انتقال افقی آن به سایر اعضا کلنی است. کارگران در معرض قرار گرفته، چندین ساعت پس از مواجهه، به جستجوی غذا و تعامل با سایر اعضا کلنی ا ادامه میدهند. هنگامی که کارگر میمیرد، همخانهها او را به گورستانها منتقل میکنند و در این فرآیند، دوز کشندهای از حشرهکش را دریافت میکنند. دوزهای کشنده بیفنترین، فیپرونیل و تیامتوکسام توسط مورچههای مواجهه یافته به به کلنی منتقل میشوند. حتی قرار گرفتن کوتاه مدت (1 دقیقه) در معرض رسوبات باقیمانده فیپرونیل، انتقال افقی به کلنی را فراهم میکند. استفاده از حشرهکشهای گرانولی در اطراف سازهها، کنترل جزئی را فراهم میکند، اما از عبور آنها جلوگیری میکند.
در کنار اسپریهای محیطی، گرانولها نیز مؤثر هستند. از استفاده از گرانولها در نزدیکی مسیرهای ماشینرو، پیادهروها و جدولهای خیابان که ممکن است آبیاری یا باران آنها را به داخل زهکشها ببرد، باید خودداری شود. کاهش حجم سمپاشی و استفاده از نازل های که به فونداسیون محدود میشوند، کاهش قابل توجهی در جمعیت کلنی ایجاد میکند و خطر رواناب آفتکشها را نیز کاهش میدهد.
استراتژیهای جایگزین:
توصیههای متعددی در مورد اصلاح استراتزی های کنترل مورچهها در زیستگاههای شهری ارائه شده است. اگرچه اکثر آنها منطقی هستند، اما مطالعات کمی در واقع اثربخشی آنها را نشان میدهند.
غلظتهای بالای فرمون مصنوعی رفتار دنبال کردن را در مورچه ها مختل کرده است هنگامی که (Z)-9-hexadecenal فرموله شده به صورت میکروکپسوله شده در مزارع اسپری شد، رفتار دنبال کردن را در مورچه ها حداقل به مدت 14 روز مختل کرد، اما تراکم مورچهها تحت تأثیر قرار نگرفت.
اسپریهای حاوی حشرهکشهای سیستمیک برای کاهش منابع عسلک زنبورها به عنوان وسیلهای برای کنترل مورچهها در اطراف سازهها پیشنهاد شدهاند. تعیین کمیت تأثیر چنین روش هایی دشوار بوده است. تزریق دیکروتوفوز به درخت، تا حدودی تراکم L. humile را کاهش داده است .
کنترل بیولوژیکی:
استفاده بالقوه از کنترل بیولوژیکی در محیطهای شهری عمدتاً بر کنترل S. invicta متمرکز شده است. دو عامل کنترل بیولوژیکی بالقوه جالب در برابر S. invicta در حال ارزیابی هستند: مگسهای مورچهخوار Pseudacteon و میکروسپوریدین Kneallhazia solenopsae. مورد دوم یک بیماری مزمن است که ملکه را ناتوان میکند و باعث مرگ آهسته کلنی میشود. کلونیهای S. invicta آلوده به K. solenopsae، بیشتر به طعمه هیدرامتیلنون حساس بودند و بسیار سریعتر از بین رفتند .
مدیریت تلفیقی آفات (IPM).
چهار مرحله اساسی که تقریباً با هر مشکل آفت مورچه شهری سازگار هستند عبارتند از (الف) بازرسی و شناسایی، (ب) نظارت، (ج) مداخلات کنترلی (د) نظارت بعدی. یک بازرسی دقیق و طراحی یک پرسشنامه برای صاحبخانه به شرکت های کنترل آفات کمک میکند تا بر شرایط دوستدار محیط زیستی و راهحلهای غیرحشرهکشی تمرکز کند. مطالب آموزشی برای مستاجران، صاحبان املاک و عموم مردم، به ویژه هنگام تلاش برای جلب همکاری آنها، مهم است.
برخی از گونههای مهاجم مانند L. humile یا S. invicta ممکن است برای کنترل آنها به یک رویکرد در سطح منطقه نیاز داشته باشند. رویکردهای در سطح منطقه به دلیل مشکلات بازرسی و رسیدگی به املاک خصوصی با مشکل مواجه هستند. یک تلاش گسترده برای ریشهکن کردن مورچه L.humile از جزیره Tiritiri Matangi، نیوزیلند، جمعیت مورچهها را به طرز چشمگیری کاهش داده، اما آنها را از بین نبرده است. برای موفقیتآمیز بودن تلاشهای گسترده، باید همکاری مشترکی بین صاحبان خانه، شرکت های کنترل آفات و سازمانهای دولتی وجود داشته باشد.